به بهانهی اکران فیلم سینمایی مَلی و راههای نرفته اش نقدی بر این اثر داشتیم. در ادامه با نشریهی شهر همراه باشید.
فیلم مَلی و راه های نرفتهاش آخرین تلاش تهمینه میلانی، فیلمساز فمینیست باسابقهیسینمای ایران برای قدم گذاشتن در یکی از راههای به ظاهر نرفتهاش با تم خشونت خانگی علیه زنان است. ملیحه، ماهور الوند، دختر آفتاب مهتاب ندیدهای است که به امید رهایی از فضای بسته و متعصب خانوادهاش و با وجود مخالفت آنها، عاشق سیامک، میلاد کی مرام، میشود؛ اما خیلی زود خود را در دام شک و سو ظنهای بیمار گونه شوهری میبیند که به دفعات منجر به ضرب و شتم وی میشود. میلانی در این فیلم دغدغهای درست که پیشتر نیز در فیلمهای دیگر نظیر قرمز و دو زن به آن پرداخته شده بود را به سطحیترین شکل ممکن و بدون استفاده از لایه بندی روایی مناسب فرا روی بیننده قرار میدهد. روایتی که بدون شخصیت پردازی اولیه کافی به سرعت به اصل مطلب میپردازد تا از همان ابتدا همذات پنداری بیننده با شخصیتها زاویه پیدا کند.
نحوه آشنایی مَلی و سیامک، ارتباط غیر شفاف اعضای یک خانواده ، تعصب غیر عادی برادر و پدر مَلی و نمایش یک طرفهی خشم در طول قصه، همگی بدون پراخت کافی در فیلم روایت شدهاند. میلانی، شخصیت مَلی را ناچار و مستاصل در بند تعصب سایر مردان فیلم به نمایش میگذارد تا در کنار ایجاد حس نفرت به انواع مردهای دیو صفت قصه، ترحم و دلسوزی نسبت به مَلی را با بیننده معامله کند. معاملهای که مخصوصاً در نیمهی ابتدایی فیلم یک استرس درونی غیر واقعی را به بیننده القا میکند. در ادامه، ریشه رفتار روان پریشانهی سیامک به تحمل خشونت در کودکی وی پیوند میخورد تا بخشی از تقصیر به گردن پدر وی (جمشید هاشم پور) بیفتد. پدری که با اعمال خشونت به همهی اعضای خانواده و کتک زدن مادر سیامک، نه تنها بار بخشی از رفتار دیوانهوار سیامک را به دوش میکشد، بلکه بد جنسی مادر شوهر مَلی را نیز که از گذشتهای خفت بار زیر تعصب شوهر نشات میگیرد نیز توجیه پذیر میکند. میلانی، با انتخاب هوشمندانه جمشید هاشم پور، نماد غرور مردانه ستاره فیلمهای اکشن سابق را منفعلانه روی ویلچر میبرد تا با دیدن زندگی فلاکت بار دختر و پسرش، شاهد میوه گندیده خشم و تعصب گذشته خود باشد. هر چند کارگردان عامدانه سعی کرده است بیننده به تمام تیپهای مختلفی از زن که ارایه میکند، عروس مظلوم، خواهر شوهر خیانتکار و مادر شوهر بدجنس، به نوعی حق بدهد اما در مقابل، تصویری که از مردان قصه ارائه میکند همگی افرادی زورگو و متعصب، برادر بزرگتر و پدر مَلی، سیامک و پدر سیامک، و یا بلااستفاده، برادر کوچکتر مَلی، شوهر نیره، هستند. تنها روزنه امید بخش از معرفی یک مرد حامی، صدای پشت تلفن آقای رییسی، مشاور خانواده است که او هم در مواقع حساس در دسترس نیست!
بازیها با توجه به توقعی که اخیراً رقابت جدید در سینمای رئال اجتماعی برای بیینده ایجاد کرده است، هیچ کدام واقعی نیستند. هر چند افسر اسدی، مادر سیامک، بازی معقولی را به عنوان یک مادر شوهر ستمدیده ارائه میدهد اما مخصوصاً بازی ماهور الوند و میلاد کی مرام به اندازه کافی باورپذیر نیست. نتیجه آنکه هر چند بیننده خط داستان را با توجه به موضوع جذابی که فیلم دارد به خوبی دنبال میکند و پیام فیلم مبنی بر شناخت ریشههای خشونت علیه زنان و عدم آگاهی از حق و حقوق قانونی خود درخور توجه است، اما در مجموع مَلی و راههای نرفته چیزی فراتر از قصههای قدیمی و تکراری دههی هفتاد سینما را ارائه نمیدهد تا این فیلم نیز تنها تکرار میلانی در یکی از راههای رفتهاش باشد.
نقدی از مجتبی نادری.
شما این فیلم را دیدهاید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.