آیا فیلم تاریکترین ساعت توانسته روی کار آمدن چرچیل را به خوبی به نمایش بگذارد و اثری جذاب و درگیر کننده شده است؟ در ادامه با پاسخ این سوال و نقد این فیلم همراه نشریهی شهر باشید.
!خطر اسپویل!
فیلم Darkest Hour که ساخته جو رایت است و فیلمنامهی آن را هم آنتونی مککارتن نوشته است، به حوادث می ۱۹۴۰ از نقطه دید چرچیل مینگرد. زمانی که ارتش هیتلر از خاک فرانسه رد شده و وارد وستیمینستر میشود و نویل چمبرلین در بهبهی جنگ به اجبار استعفا میدهد، وینستون چرچیل معمولاً نهچندان دوستداشتنی بر سرکار میآید. اثر فوق العاده The Darkest Hour بیست و یک هفتهی اول کاری چرچیل را بررسی میکند که طی آن اتحاد را روبهراه میکند و برای خود دشمنتراشی میکند. خیلیها در آن زمان فکر میکردن که او آخر ماه را نمیبیند، چه بسا آخر جنگ را.
قبل از تماشای این فیلم، تصور میکردم که کارگردان این اثر صرفاً یک نمایش و مستند تاریخی ساخته است اما اکنون پس از تماشای آن نظرم عوض شد. البته باید گفت که فیلمهای مشابه این سبک در سینما بسیار زیاد است اما نباید این نکته را فراموش کنیم که خلاقیت و دقت جو رایت در جذابیت این اثر تاثیر بسیار زیادی دارد.
گری الدمن به بهترین نحو از پس نقش چرچیل برآمده است. به کمک گریم، الدمن آنقدر خوب خود را در پوست چرچیل فرو میکند که همه بازیگر را فراموش میکنیم. الدمن با بازی خوبش در این نقش، اسم خودش را در کنار برایان کاکس در فیلم چرچیل و تیموتی اسپال در فیلم سخنرانی پادشاه قرار میدهد که توانستهاند نقش یک شخصیت واقعی تاریخی را به بهترین شکل بازی کنند.
این اثر بیشتر شبیه یک کلاس درس تاریخی است، دقیقاً همان تصمیماتی که سرنوشت جهان را تعیین کرده و دگرگون نمودهاند را نمایش میدهد. این اثر اقدامات و اتفاقات جهان را از تاریخ 4 تا 8 ژانویهی سال 1940 به تصویر میکشد. نکتهی مثبت و جالبی که در مورد فیلم Darkest Hour وجود دارد این است که تمام اتفاقات تاریخی را در این برههی زمانی به ترتیب به تصویر کشیده است و همچنین قسمتی هم به اتفاقاتی که در مجلس عوام در مورد بحثهای نروژ و ظهور چرچیل افتاد، میپردازد. در میان این اتفاقات و اغتشاشات، از آن جایی که چرچیل تنها عضو حزب است که هیچ مخالفی ندارد، پس به عنوان نخست وزیر انتخاب میشود،پس از این جریانات است که چرچیل جامعهی ملل را برای مبارزه با هیتلر دعوت میکند و در این بین برخی از سیاستمداران بزرگ قصد مقابله و مخالفت با وی را دارند.
جو رایت به نماهای طولانی و زوایای دوربین خلاقانهاش مشهور است. او این قوهی خودش را با نمای فوقالعادهی آغازینش که از سقف میگیرد و به تدریج از زاویهی کنار به سخنران مجلس عوام بریتانیا میرسد، یادآوری میکند. شاید در این نما، ما آخرین مرحلهی فیلمبرداری را ببینیم، اما این صحنه تنها صحنهای نیست که کارگردان با آن سکانس را مزین میکند. استایل او با تدوین سریع ریتم خیلی از کارگردانان در تناقض است. گاهی اوقات در صحنه او دقایق زیادی را بدون حتی یک کات ادامه میدهد. او ترجیح میدهد با دوربین شعبدهبازی کند تا با تدوین.
قطعاً کسانی که جنگ جهانی دوم را مایهی عبرت قرار دادهاند، از نمایش این فیلم قدردانی خواهند کرد، زیرا این فیلم به خوبی نشان میدهد که حتی قبل از شروع جنگ، چقدر جهان به فاجعه نزدیک شده بود. این فیلم برای فیلمبازها، غالفلگیریهای خوبی در روایتش دارد. قطعاً همه از بازی گری الدمن و تصویرسازی شخصیتش لذت خواهند برد و جز شخصیتهایی خواهد شد که تا سالیان سال در ذهنتان باقی میماند.
نظر شما در مورد این اثر چیست؟ آیا از تماشای لذت بردهاید؟