داستان کوتاه

داستانک های شهر: سقوطی فجیع در تنگنای قلمروی ذهنی مریض

نویسنده: محمد علی زاده

همانطور که از پیش وعده داده بودیم،  شروع مجدد سری داستان های کوتاه “داستانک های شهر” را در پیش گرفته ایم و امروز با داستانی دیگر خدمت شما هستیم. داستان کوتاه “سقوطی فجیع در تنگنای قلمروی ذهنی مریض” نوشته ی محمد علی زاده را امروز تقدیم چشمان شما می کنیم. مطمئناً از این داستان لذت خواهید برد! در ادامه همراه ما باشید.

 

بخشی از آنچه در این کتاب داستان کوتاه می خوانیم:

من مرده ام. توضیح دیگری نمی تواند برای این وجود داشته باشد. نمی دانم چقدر از زمانی که سقوط می کنم گذشته است. ساعتها، هفته ها، ماه ها و یا شاید سالها. همه جا تاریک است و من همچنان درحال سقوط. اما این تاریکی بی شباهت به هر  تاریکی ای است که تاکنون دیده ام. این تاریکی، سیاهی مطلق است.

همچنان در فضا معلق ام و سقوط میکنم. اما می دانم که این خلأ تاریک و بی انتهایی که درونش به دام افتاده ام بخشی از جهان واقعی نیست. یا شاید هم این جهان واقعی است و دنیایی که در آن زندگی می کردم  خیالی بیش نبوده. چیزی نمی بینم. تاریکی مطلق. سقوطی بی انتها. من مرده ام.

حتی اگر نمرده باشم از ته دلم آرزو می کنم به زمین بخورم و بمیرم؛ نه اینکه آرزوی مرگ داشته باشم، نه. اما نمی توانم این سقوط بی نهایت را تحمل کنم. فقط میخواهم به زمین اصابت کنم تا این سقوط بی پایان تمام شود اما زمینی وجود ندارد. چیزی نمی بینم. هیچی….

 

برای دانلود داستان کوتاه «سقوطی فجیع در تنگنای قلمروی ذهنی مریض» روی لوگوی زیر کلیک کنید.

اختصاصی نشریه شهر

دانلوذ کتاب PDF الکترونیکی داستان

 

در شبکه های اجتماعی به ما بپیوندید!

کانال تلگرام ماصفحه اینستا

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

سامان (ادمین نشریه)

مترجم کتاب های فانتزی - عاشق فیلم و سریال و کتاب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا