مقاله

اسطوره شناسی خدایان مصر باستان

مصر سرزمین شگفتی‌های بی‌انتهاییست که اگر معماری، تاریخ و فراعنه‌اش را کنار بگذارید، داستان خدایانشان سال‌ها می‌تواند شما را سرگرم نگه دارد. در ادامه از نشریه‌ی شهر به بررسی این خدایان خواهیم پرداخت.

همه‌ی ما می‌دانیم که در همه جای دنیا تمدن‌های زیادی هستند. اما یکی از پر قدمت‌ترین آن‌ها تمدن مصر است.مصریان باستان هوش زیادی داشتند و آثار زیادی هم از این دوران باقی مانده، اما یکی از جالب‌ترینشان دین و مذهب آن‌هاست. خدایان زیادی که برایشان قربانی می‌دادند و آن‌ها را می پرستیدند.این خدایان به مرور از بین رفتند اما افسانه‌ها و داستان‌هایشان هنوز به جا مانده است.

اسطوره شناسی مصر

قسمت اول

مصر یکی از کهن‌ترین تمدن‌های روی زمین، با قدمتی حدود سه هزار سال را دارد. در دره‌ی رود نیل که در دوره‌ی زمانی میان سه هزار سال پیش از میلاد تا زمان تسخیر مصر بدست اسکندر مقدونی بود، این تمدن ظهور و به شکوفایی رسید. عبادت خدایان مصر که یکی از با دوام‌ترین مذاهب جهان به شمار می‌رود بیش از سه هزار سال طول کشید. این یعنی پر قدمت‌تر از مذاهب بودایی با طول عمری حدود دوهزار و پانصد سال، مسیحیت با دوهزار سال و اسلام با هزاروچهارصد سال.مصریان باستان از لحاظ علمی، نظامی، هنری و معماری پیشرفت بسیار داشتند، اما هیچ کدام این‌ها باعث نشدند که اساطیر و خدایان مصر باستان زیاد شناخته شده شوند.

مصریان باستان از مذهبی‌ترین مردم روی زمین بودند. دین در این سرزمین باستانی خیلی با دین‌های امروزی متفاوت نبوده است، چرا که هر دو بر انجام کارهای خوب و به دست آوردن جایی در زندگی پس از مرگ متمرکز شده‌اند. آن‌ها از بسیاری از رویدادها و حوادث می‌ترسیدند و اعتقادی قوی به علوم ماوراء الطبیعه داشتند. آن‌ها جادو می‌دانستند و جادوگر داشتند. از همین اعتقاد قوی، خدایان مصر باستان متولد شدند. مصر باستان، در بیشتر زمان موجودیت خود کشوری چند خدایی بوده است، فقط در دوره‌ی کوتاهی در طول دودمان هجدهم، به دستور فرعون آخناتن پرستش  یک خدا، اجباری گردید. همان‌طور که امروزه فرقه‌های مختلف مسیحیت (کاتولیک، متودیسم، ارتودکس شرقی و غیره) وجود دارند، مصریان باستان هم دارای چندین مکتب مذهبی بودند که هر کدام ادعای برتری نسبت به بقیه را داشتند. آن‌ها بیش از دو هزار خدا داشتند. بیشتر آن‌ها تنها شهرتی محلی در بخش‌های کوچکی از امپراطوری مصر را داشتند. یونانیان باستان، خدایان همتای زیادی با مصریان باستان داشتند. زمانی که اسکندر مقدونی از این منطقه عبور می‌کرد، برای مشورت با آمون (Amun) غیبگو توقف کرد. آمون خدایی بود که یونانیان احساس می‌کردند زئوس را نشان می‌دهد. اسکندر، به قدری در مصر باستان شهرت داشت که غیبگویی به نام سیوا اسس (Siwa Oasis)، وی را پسر آمون نامید. مصریان، تندیس‌های بی‌شماری از خدایان‌شان بر پا کرده بودند، آن‌ها را با سدر معطر شستشو می‌دادند و قبل از پوشاندن مجسمه با لباس و جواهرات و تزئین کردنشان، آن را روغن مالی می‌کردند. ویژگی‌های جانوران را در خدایان می‌گنجاندند که این کار کاربرد مهمی برایشان داشته. این کاربرد نمایش حالت ذهنی و فکری خدایان بوده است. خدایان اغلب با بدن انسان و سر حیوان ترسیم می‌شدند. تصاویر بدن یک حیوان و سر انسان، اغلب به نمایندگی از پادشاهان نمایش داده می‌شدند.

فرعون، واسطه‌ی بین خدایان و مصریان باستان بوده. نقش وی آن بود که به دقت و با حفظ رابطه‌ی خوب با خدایان این تعادل ظریف را حفظ کند. مردم محلی بر این باور بودند که یک فرعون بعد از مرگش به خدا تبدیل خواهد شد، به شرط این که وزن قلبش، سبک‌تر از یک پر باشد.

آنان اعتقاد داشتند که فرعون میزبانی برای رسوخ خدایان در جسم انسانی هستند و به همین دلیل بسیار گرامی داشته می‌شدند و آن‌ها را همخون خدایان می‌دانستند. این مذهب، مذهب روح گرایانه (جان گرایانه یا آنیمیسم) بود. روح گرایی به معنی قایل بودن به وجود روح در جانوران، گیاهان، اشیا و پدیده‌های طبیعی است.

هرگاه فرعون جدیدی به قدرت می‌رسید، اغلب خدای محلی و از مکتب فکری وی، به عنوان خدای ملی اصلی ترویج می‌شد. به عنوان مثال در سال‌های پادشاهی میانی  (هزار و هفتصد تا دو هزار سال قبل از میلاد) وقتی قدرت به فرعون تیبس (Thebes) رسید، آمون (amun) پس از آمیخته شدن با رع، خدای ملی آمون- رع شد.

مصریان باستان به خدای یکتا اعتقاد داشتند اما رب النوع‌های متفاوتی هم داشتند که آن‌ها را خدای خود می‌نامیدند که به طرز اشتباهی بسیاری مصریان باستان را فاقد اعتقاد به خدای یکتا می‌دانستند. خدایان مصر اغلب چنین دیده می‌شدند که نماد مرموز «آنخ» (Ankh) را نگه داشته‌اند. آنخ که یک صلیب با دسته بود نماد زندگی جاوید بود. این صلیب به شکل کلید، کلید حیات شناخته می‌شد و بقا و ابدیت قوانین خدایان را تقویت می‌کرد.

در بسیاری از نقاشی‌های باستانی، تشخیص زن یا مرد بودن خدا کار دشواری به نظر می‌رسد، ولی ترفندی هم برای تشخیص آن‌ها وجود دارد و آن این است که خدایان مرد، دارای پوست قهوه‌ای مایل به قرمز تیره‌اند در حالی که خدایان زن دارای پوست زرد رنگ‌اند که دلالت بر سبک زندگی آن‌ها دارد.

غیر از خدایان، شیاطین هم نقشی قوی در نظام باورهای مصر باستان ایفا می‌کردند. با آن که شیاطین قدرتمندتر از انسان‌ها بودند، در مقایسه با خدایان قدرت کمتری داشتند. ولی به طور معمول فناناپذیر بودند و در یک لحظه می‌توانستند در چند مکان باشند.

یکی از بزرگترین خدایان مصر باستان رع(RA) که خدای خورشيد و پدر خدايان و به وجود آورنده همه‌ی زندگی بر روی زمين و بهشت بود که فرمانروایی خدایان را بر عهده داشت.

 

 

ra

 

 

دو خدای بزرگ نات (Geb) الهه آسمان و گب (Nut) خدای زمین بارور با آن که اهمیت زیادی داشت، اما هیچ گاه صاحب جایگاهی همانند دیگر خدایان نشد. درباره‌ی خدای گب به عنوان خدای زمین این باور وجود داشت که خنده‌اش باعث ایجاد زمین لرزه می‌شود. این دو با یکدیگر با وجود مخالفت رع به طور پنهانی ازدواج کرده بودند.

 

gab va nut

 

 

همین چنین ازدواج‌های بی‌تناسبی هم بین خدایان در آسمان‌ها صورت می‌گرفته: شو (Tefnut)که خدای هوای خشک و نور خورشید بود، با تِفنات  (Shu) خدای رطوبت که باران را کنترل می‌کرد، ازدواج کرد.

shutefnut

 

حاصل ازدواج نات و گب پنج فرزند بود:

 

اوسایریس (Osiris)

isiris

 

 

ایسيس (Isis)

isis va isiris

 

 

نفتيس (Nephthys)

neftis

 

 

ست (Seth)

seth

 

 

 

و هوروس (Horus)

horos

 

رع از این امر خشمگین شد، چون پیشگویی شده بود که فرزندی از فرزندان این دو، تخت رع را غصب می‌کنند و جای او را خواهند گرفت. پدر نات، شو (Shu) از طرف رع مامور شد که بین این دو خدا فاصله‌ای بیندازد و اجازه دیدار آن‌ها را نداد. در مورد تولد این پنج فرزند نقل است که رع فرمان داد نات نمی‌تواند در هیچ روزی از روزهای سال فرزندانش را به دنیا بیاورد. نات برای به دنیا آوردن فرزندانش با خداوند ماه خونسو یا توث (توضیح زیادی درباره‌ی این خدا وجود ندارد) مسابقه‌ی شطرنج می‌دهد و پنج بار برنده می‌شود و به عنوان جایزه‌اش از خداوند ماه پنج روز به سال اضافه می‌کند. طبق این افسانه سال سی صد و شصت روز بوده است، اما با این معامله پنج روز به سال اضافه می‌شود و در هر روز نات یکی از فرزندانش را به دنیا می‌آورد .این پنج خدا و الهه از پنج خدایان مطرح و بزرگ مصر بودند.

نظرات خود را درمورد این مقاله با ما در میان بگذارید.

4 دیدگاه

  1. باسلام.زیبا بود.من خودم هم توی این مسیر تحقیق فراوان داشتم و اونجوری که یادمه فکر کنم ست و ازیریس و ایسیس و نفتیس خواهر و برادر بودن و بچه های رع خدای خورشید هر کدام به منسبی میرسند و ست خدای بیابان ها میشود و همان به قوله جهان غرب و ازیریس پادشاه کل مصر شده و صاحب پسری میشود که نامش هورس است که بعد از کشته شدن پدرش توسط ست با توجه به کور بودنش و به همراه دوازده حواریونش قیام کرده و حکومت را پس میگیرد

    1. بله با تشکر از شما اما با توجه به منابع معتبر هوروس فرزند نات و گب هستش و بعد بعنوان فرزند اوسایرس و ایسیس شناخته میشود.در این باره در مطلب بعدی توضیحاتی میدم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا