همواره شاهد بودیم که بخش عظیمی از مردم هنگام به پایان رساندن یک اثر سینمایی و یا کتاب ، بلافاصله راجعبه چگونه به پایان رسیدن آن نظر میدهند. اما آیا به راستی پایان یک داستان اینهمه مهم است؟ در ادامه با ما همراه باشید.
معمولاً چهارنوع پایان در رابطه با داستان ها وجود دارد :
1.پایان تلخ : بیشتر در آثار درام اتفاق میافتد و طی آن ، شخصیت اصلی و محبوب داستان یا میمیرد ، یا فلج میشود و یا به زندان میافتد. مثال : شخصیت جوکر در فیلم Dark Knight
2.پایان خوش : بیشتر در فیلمهای ایرانی و هندی و رمنسهای غربی اتفاق میافتد و شخصیتهای محبوب داستان پس از کلی تلاش و کمکهای الهی از دست دشمنان نجات یافته و درنهایت در حیاط دراندشت پدربزرگشان عروسی میگیرند و سر خانه و زندگی خود میروند. مثال : نیازی نیست!
3.پایان مبهم : این نوع پایانها اغلب در سریالها اتفاق میافتد. زیرا یک سریال میتواند پتانسیل ادامهدار شدن را داشته باشد ، بنابراین پایان هر فصل از سریال به گونهای خاتمه مییابد که مخاطب را چشمانتظار فصل(های) بعدی نگاه دارد. مثال : سرنوشت نامشخص مایکل اسکافیلد در فصل چهارم فرار از زندان و متعاقب آن ، تولید فصل پنجم سریال مذکور پس از هفت سال. البته نقیضههایی نیز در این رابطه وجود دارند ، مانند پایانِ واضحِ سریال برکینگ بد.
4.پایان باز : معمولاً کارگردانان و نویسندگان “محتوا محور” دست به تولید چنین ثاری میزنند. این دست از داستانها ، بیشتر روی اتفاقاتی در طول داستان شکل میگیرد تمرکز دارند و چگونه به پایان رسیدن آن هیچ اهمیتی ندارد. بارز ترین و معروفترین نمونه هم ، آثار آقای اصغر فرهادی است که به خوبی و با زیرکی از پس این پایان ها برمیآید.
اگر مخاطبانی محتوا محور باشیم ، پایان یک داستان اصلاً برای ما اهمیت نخواهد داشت ، چرا که نویسنده و کارگردانِ باهوش ، همواره جذابترین دیالوگها و صحنهها را در اواسط ماجرا جایگذاری میکنند. پس چرا باید به دنبال پایان ماجرا باشیم؟ خب ، اگر اینطور است پس یا فیلم را باید از آخر به اول تماشا کنیم و یا فقط 10 دقیقهی پایانی را ببینیم تا متوجه شویم شخصیتهای محبوب و منفورمان به چه سرنوشتی دچار میشوند. پس بهتر است داستان ها را با دقت بخوانیم ، فیلمها را با دقت ببینیم و گوش دهیم که کاراکتر چه دیالوگی را بیان میکند. منتظر پایان قصه نباشیم. اصغر فرهادی ها را مسخره نکنیم. هدف و مقصود نویسنده را همان ابتدای اثر نیز میتوان کشف کرد. کافی است کمی دقت کنیم و عاشق پایانها نباشیم.
مطلب جالبی بود خیلی ممنون ولی دونستن پایان داستان جذابیت خاص خودش رو هم داره😉 مرسی