بازی Gameنقد و بررسی

برزخ همینجاست! | نقد بازی Inside

جهانی که به دست تکنولوژی شکسته شده و در سکوت و تاریکی در حال پوسیدن است. مردم، ترسیده و به زنجیر کشیده شده، بی توجه در خیابان‌ها عبور می‌کنند. مراقبان، پوشیده در نقاب و لباس‌های سیاه، در گوشه‌ها ایستاده و منتظرند تا یک برده دست از پا خطا کند. آن‌ها جمعیت بی روح محکوم به زندگی را می‌نگرند. یک پسر بی چهره، با پیراهنی سرخ، از معدود رنگ‌های این دنیای ظالمانه، در میانه این شهر کابوس‌وار راه می‌رود. در ادامه با نقد بازی اینساید با نشریه ی اینترنتی شهر همراه باشید.

اینساید نمونه بارز یک اثر کامل است که تک تک اجزای آن در جای مناسب قرار دارد، بازی به دنبال فخرفروشی نیست و مفاهیم عمیق خود را در ظاهری ساده و به دور از خودنمایی ارائه می کند و از همه مهم‌تر، این مفاهیم از طریق اجزای گیم‌پلی ارائه می شود به همین دلیل دستیابی به آن کاملا نقشی عملی و تاثیرگذار دارد. به طور مثال شروع بازی در معرفی جهان اثر قابل تقدیر است، که چه‌طور شما تنها در چند دقیقه نه تنها تمامی مکانیک های گیم‌پلی را فرا می‌گیرید بلکه با تم و بستر اصلی بازی نیز آشنا می شوید: فرار، ترس و مکاشفه.

photo 2017 08 30 23 59 10

به مانند لیمبو عناصر گیم پلی بسیار ساده کار شده اما در عین ساده بودن بازی داشته‌های خود را به خوبی ارائه می‌دهد. طراحی بخش پلتفرمر بازی جذاب و در عین حال مفید و مختصر است و معماهای بازی نیز همگی از منطقی مشترک بهره می برند که متاثر از داستان و فضای بازی هستند. شاید از لحاظ درجه سختی سطح معماها به مراتب پایین تر از لیمبو و سایر عناوین پلتفرمر معمایی باشد اما این موضوع بخشی از هدف کلی بازی است.

در لیمبو، کاراکتر بازی در دنیای عجیب و ابتدایی حضور داشت. مرگ به آسانی به سراغ این کاراکتر می‌آمد اما احساس قتل را القا نمی‌کرد. از طرف دیگر، اینساید سرشار از خشونت، ظلم و نیرنگ است. بازی روی این مسئله تأکید دارد که قسمت‌های قدیمی و شکسته جامعه که کشف کرده‌اید، به جهنمی از آزمایشات انسانی کشیده شده‌اند. همان طور که در اینساید پیش می‌روید، لحظاتی از سکوت و آرامش را همراه با پوچی مطلق تجربه خواهید کرد. بازی شما را تشویق می‌کند تا از این لحظات اغلب شوک‌آور یا خشن که احساس بیزاری و گیجی را در شما تحریک می‌کنند، لذت ببرید. آن‌ها از شما می‌خواهند تا بیشتر بدانید.

اینساید در ظاهر نقدی قابل تامل را از استیلا تکنولوژی بر بشر نشان می دهد اما هر میزان که به جلو می روید متوجه می شوید چنین شرایطی در جهان حاضر نیز کاملا مفهوم عملی دارد و جای تکنولوژی بسیاری از متغیرهای دیگر می تواند قرار بگیرد، نکته اصلی این است که حرکت برخلاف جریان تعیین شده زندگی، در عین ظاهری شجاعانه نمی تواند باز هم خارج از سرنوشت کلی ما باشد. اینساید تسلط بر فکر و اراده بشر را مورد نقد قرار می دهد و مردمان را به مانند برده ای نشان می‌دهد که ناآگاهانه بخشی از جریان تعیین شده‌ای هستند که برای آن‌ها ترسیم شده است و در اینجا بازی از متغیر تکنولوژی برای عنصر قدرت استفاده کرده است اما بی شک در حین بازی دید شما فراتر از جهان اثر می‌رود.

همان‌طور که گفته شد، ارائه چنین مفاهیمی در بازی تنها از طریق داستان‌گویی محیطی شکل گرفته و یکی از عناصر اصلی یک داستان‌گویی محیطی مناسب، بهره مندی درست از گیم­پلی برای انتقال دقیق آن است و این مورد در اینساید کاملاً رعایت شده است. در اکثر مواقع شما در بازی در حال فرار هستید، گاهی اوقات باید از انسان های نگهبان فرار کنید، گاهی باید از ربات های وحشتناکی فرار کنید که در صورت دیده شدن مقابل آن ها در کمتر از دو ثانیه جان خود را از دست می ­دهید (زمانش دقیق خاطرم نیست)، اما بازی برای انتقال درست حس خفقان و تضاد آن با فرار در یک اقدام هوشمندانه مرحله ای را نیز قرار داده است که شما در آن نقش یکی از همان مردمان برده را ایفا کنید، باید کامل مانند آن ها حرکت کنید و اگر خلاف جریان باشید نگهبانان متوجه می ­شوند. همین تغییر ساده در ریتم، بخوبی حس و حال حاکم بر مردمان جهان اثر را به شما منتقل می­ کند و از این دست لحظات در اینساید به فراوانی یافت می­ شود.

با تمامی این اوصاف و تعاریف، اینساید یک بازی پلتفرمر معمایی محسوب می ­شود و سوال این است که براساس استانداردهای این سبک آیا تجربه بازی سطح بالایی دارد؟ پاسخ بی­ شک مثبت است. عنصر اصلی که می تواند یک بازی پلتفرمر معمایی خوب را موفق جلوه دهد، منطقی بودن عناصری است که توسط آن ها معماهای محیطی بازی شکل گرفته است. معماهای محیطی اینساید نیز کاملاً از یک معنا مشترک پیروی می­ کنند و به جز مواردی خاص، بازی از این خط منطقی فاصله نمی­ گیرد. معماها نه چالش بیش از حدی دارند و نه خارج از مفهوم بازی عمل می کنند.

photo 2017 08 30 23 59 08

استفاده اینساید از صدا و موسیقی در برخی لحظات، نفسگیر است. شما هیچ صدایی نمی‌شنوید، اما هر زمینه، آوایی مخصوص دارد. وقتی که از میان جنگل می‌گذشتم، درختان کاج خش‌خش می‌کردند، سنگ‌ها در برخورد با هم تق‌تق صدا می‌کردند و هر برگی که روی آن پا می‌گذاشتم کروچ کروچ می‌کرد. در محوطه، صدایی آهنگین و نبض مانند، مرا همراهی می‌کرد و بی‌عاطفه بودن این دنیا را دائماً به من یادآوری می‌کرد. موسیقی به ندرت استفاده می‌شود اما باعث می‌شود که حتی لحظات بی‌اهمیتی مانند خروج از یک ساختمان، در ذهن شما ماندگار شوند.

تمام این موارد، زمینه، صدا، هنر زیبای به کار رفته در بازی، همه برای کشف راز این محیط به کار گرفته شده‌اند، اما آن چه که من در انتهای بازی یافتم، تقریباً تمام این تجربه را برای من نابود کرد. ظرافتی در پایان بازی به چشم نمی‌خورد و من از پایان‌بندی آن گیج شدم. داستان ظالمانه، ساکت، آرام و رازآلودی که تمام بازی را تحت‌الشعاع خود قرار داده بود، به ناگهان بی‌معنا شد. نمی‌دانستم که به این پیچش عجیب بخندم یا از وحشت فریاد بزنم. وقتی که تیتراژ پایانی بازی شروع به چرخش کرد، برای چند دقیقه در سکوت نشستم و نمی‌دانستم که چه نتیجه‌ای باید بگیرم.

اما با گذشت زمان، لحظات پایانی تأثیر خود را در من گذاشتند. اگر چه هنوز پایان‌بندی بازی کمی برای من عجیب است، اما دومین باری که اینساید را تمام کردم، عناصری را یافتم که از چیزی که در ابتدا فکر می‌کردم، در خدمت داستان بودند. پایان‌بندی به شگل آگاهانه‌ای هم تصنعی و هم خنده‌دار است و خود و لیمبو را دست می‌اندازد. این پایان‌بندی همچنین روان شما را آرام می‌کند و شما را از تمام تنش‌هایی که در طول بازی به آن دچار شده‌اید، رها می‌سازد.

photo 2017 08 30 23 59 10

کلام آخر: اینساید، زیبا، درگیرکننده، به یادماندنی و دنباله‌ای ارزشمند پس از لیمبو است. پازل‌های آن، اگرچه سخت نیستند، اما مکمل‌های سرگرم‌کننده‌ای برای داستان بازی هستند. اما دستاورد اصلی بازی فرم روایی داستان آن است؛ محیطی پر جزئیات که دنیای عجیبی که در آن بازی می‌کنید را معنا می‌بخشد. لحظات درون گرای بازی سرشار از طراحی صوتی و مقدار کمی موسیقی هستند، و کارهایی که برای اتمام بازی باید انجام بدهید، شما را با چهره واقعی انسانیت، آزادی و وجود روبرو می‌کند. پازل‌ها شاید انگیزه کافی برای دوباره بازی کردن به شما ندهند، اما فرصت آشنایی بیشتر با دنیای بازی، به تنهایی می‌تواند به شما انگیزه بدهد تا دوباره به ویران‌شهر اینساید بازگردید.

نظر شما در مورد این بازی چیست؟ آیا آن را به پایان رسانده اید؟

کانال تلگرام نشریه ی شهر

1 دیدگاه

  1. سلام
    نقد خوبی بود، ممنون از شما.
    به شخصه از پایانش خوشم اومد، هر چند مفهومی پشتش نمی دیدم. معما های لیمبو بسیار چالش بر انگیز تر بودند و هر بار باید فکر میکردم ولی اینساید خیلی راحت تر حل میشد.
    از اون بخش هایی که یک دختر داخل آبه و به سرعت شخصیت اصلی رو خفه میکنه خیلی خوشم اومد، ترسناک تر و چالش بر انگیز تر بود. یا وقت هایی که باید با بردگی گرفتن آدم هایی که از خودشون اراده نداشتن بازی رو پیش می رفت. همینطور موجودی که در نهایت شد، با این حال هر لحظه منتظر بودم که شخصیت اصلی بیرون بیاد و دوباره هویت واحد خودش رو به دست بیاره.
    در مورد لیمبو هم بخشی که از یک سری تله می گذشت و بعدش چند نفر به قصد کشت دنبالش میکردند و باید با همون تله ها باعث مرگشون می شدی شاهکار بود واقعا.همینطور عنکبوت ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا