هری جیمز پاتر نام شخصیت اصلی مجموعه ی هری پاتر جی کی رولینگ می باشد. محوریت داستان حول هفت سال از زندگی هری پاتر یتیم میگردد که در یازدهمین تولدش متوجه میشود که یک جادوگر است. به همین خاطر، به مدرسه ی جادو و جادوگری هاگوارتز فرستاده میشود تا با راهنمایی مدیر مهربان مدرسه آلبوس دامبلدور و دیگر پروفسور های مدرسه آموزش جادوگری ببیند. هری همچنان متوجه میشود که از خیلی وقت پیش در میان جامعه ی جادوگرانِ داستان شناخته شده است، و اینکه سرنوشتش به لرد ولدومورت جادوگر تاریک و ترسناک بین المللی و قاتل والدینش لیلی و جیمز پیوند خورده است.
هری پاتر از نگاه رولینگ
طبق گفته ی رولینگ، ایده ی کتاب های هری پاتر و اسم شخصیت ها زمانی که در سال 1990 منتظر قطاری به تعویق افتاده از منچستر به لندن بوده به ذهنش رسیده است. او درباره ی این ایده اش توضیح میدهد که « این پسر لاغر استخوانی، مومشکی و عینکی که نمیداند که یک جادوگر است برای من واقعی تر و واقعی تر میشد.» زمانی که در حال گسترش دادن ایده های کتابش بوده است، همچنین تصمیم میگیرد که هری را پسر یتیمی کند که به یک مدرسه ی شبانه روزی به نام هاگوارتز فرستاده میشود. او در مصاحبه ای با محافظان(The Guardians) در سال 1999 توضیح میدهد:«هری باید یتیم میشد، برای همین میتوانست ازادانه انتخاب کند، ترسی نداشت که روی والدینش را زمین بیندازد و آنها را ناامید کند . . . هاگوارتز باید یک مدرسه ی شبانه روزی میشد، چون نصف اتفاق های مهم در شب اتفاق می افتد! بعد مسئله ی اطمینان خاطره. اینکه خودم بچه دار شدم باعث شد تا باورم مبنی بر اینکه همه ی بچه ها به اطمینان خاطر احتیاج دارن مستحکم تر شه، و این همون چیزیه که هاگوارتز به هری پیشنهاد میکنه.»
مرگ مادرش در سی دسامبر 1990 الهام بخش رولینگ برای جلوه دادن هری پاتر به عنوان یک پسر که دلتنگ پدر و مادر مرده اش است بوده، غم و اندوه هری در نوشته های اولیه عمیقتر و واقعیتر بوده چون مربوط به خود رولینگ بوده است. در مصاحبه ای در سال 2000 با محافظان، رولینگ بالاخره بیان میکند که تولد هری پاتر درست مثل تولد خودش 31 جولای می باشد. هرچند، او مدعی میباشد که هری به طور مستقیم بر اساس زندگی واقعی هیچ شخصی نیست.
همچنین رولینگ مدعی شده که هری الگوی مناسبی برای زندگی واقعی بچه ها میباشد. « فایده ی قهرمان پسر یا دختر خیالی اینه که تو میتونی اونا رو خیلی بهتر از یه قهرمان واقعی، در زندگی واقعی که شاید با بیشتریاشون اصلا آشنا نشی، بشناسی. اگه مردم هری رو دوست داشته باشن و اونو بشناسن من خیلی خوشحال میشم چون فکر میکنم خیلی دوست داشتنیه.»
شخصیت
طبق گفته ی رولینگ، هری شدیدا توسط ناخودآگاهش راهنمایی میشود، و احساس قوی ای دارد که چه چیز درست و چه چیز غلط است. رولینگ میگوید:« هری دسترسی کاملا محدودی به توجه افراد بزرگسال داره. مجبور میشه تا از سن خیلی کم خودش برای خودش تصمیم گیری کنه. اون اشتباهاتی انجام میده ولی در آخر کاری رو انجام میده که وجدانش بهش میگه.»
از نظر رولینگ یکی از موثر ترین صحنه های هری پاتر در کتاب چهارم اتفاق می افتد که او از بدن مرده ی هم مدرسه ای خود سدریک دیگوری در مقابل ولدومورت محافظت میکند، چون این صحنه نشان میدهد که او شجاع و از خودگذشته است.
رولینگ اظهار دارد که شخصیت هری کم و کاستی هایی شامل خشم و انجام دادن کارها بدون فکر قبلی دارد، هرچند که هری مادرزادی پرافتخار است. «هری پسر ظالمی نیست. اون فردی رقابتی و یک مبارز است. فقط کنار نمی ایسته و پرخاشگری کنه. اما دارای طبیعتی مهربانه. که همین اونو برای من تبدیل به یه قهرمان میکنه. اون یه پسر معمولی با صفاتیه که خیلی از ما تحسین میکنیم.» در بیشتر قسمتها، هری انسانیت و فروتنی از خودش نشان میدهد، معمولا موفقیت هایش را کم ارزش جلوه میدهد، هر چند که به عنوان مثال در کتاب پنجم به خاطر اوایل دوره ی بلوغش توضیحی درباره ی ماجراجویی هایش میدهد. به هرجهت، این هنرهایش بعدا برای توضیح اینکه چرا او باید ارتش دامبلدور را رهبری کند به کار گرفته میشود، که او اظهار میکند که فقط شانس آورده، و اینکه آنها او لایق قدرت میدانند را رد میکند. بعد از کتاب هفتم، رولینگ به آخرین قدرت هری اشاره میکند، قدرتی که حتی ولدومورت ندارد: توانایی پذیرش مرگ اجتناب ناپذیر.
مهارت ها و توانایی های جادویی
در سرتاسر مجموعه، هری جادوگر تازه کار دارای موهبتی جلوه داده میشود. او استعداد خوبی در پرواز کردن دارد، که خودش را در هری پاتر و سنگ جادو، اولین باری که آن را امتحان میکند نشان می دهد، و برای خودش یک سال قبل از حداقل سن مناسب برای پیوستن به تیم، در تیم کوویدیچ جایی باز میکند.
در ششمین سالش کاپیتان میشود. در کتاب چهارم(هری پاتر و جام آتش) هری میتواند با جارویش با یک اژدها روبرو شود.
هری همچنین دارای استعداد دفاع در مقابل جادوی سیاه است، که در طی رویارویی های مکررش با ولدومورت و هیولاهای مختلف ماهرتر میشود. در سال سوم هری میتواند طلسم پاترونوس که بسیار پیشرفته است را اجرا کند، و در پنجمین سالش آنقدر ماهر میشود که میتواند به دوستانش در ارتش دامبلدور،که بعضی از آنها حتی از او بزرگتر هم هستند دفاع در مقابل جادوی سیاه را آموزش دهد. در سال آخر او در امتحانات آخر سال در درس دفاع در مقابل جادوی سیاه دانش آموز ممتاز میشود،چیزی که حتی هرماینی نیز قادر به دستیابی به آن نیست. او دوئل کننده ی با مهارتی است، تنها فرد از شش عضو ارتش دامبلدور که در جنگ با مرگ خوار ها در وزارت سحر و جادو در هری پاتر و محفل ققنوس نه آسیب میبیند و نه از کار می افتد. او همچنین تعداد زیادی از مرگ خوار ها را در هنگام پرواز به پناهگاه در اوایل کتاب هری پاتر و یادگاران مرگ شکست میدهد.
مشخصات کلی
اسم: هری جیمز پاتر
تاریخ تولد:31 جولی
سال تولد:1980
رنگ چشم: درکتاب سبز، در فیلم آبی
رنگ مو: مشکی
ویژگی بارز ظاهری: زخم صاعقه مانند حاصل جان سالم به در بردن از طلسم مرگبار ولدومورت
نه خون هری خالص بود چون جفتشون جادوگر بودن و تنها کسی که این قضیه رو بی اهمیت جلوه میداد لرد سیاه و مالفوی بودن.
در داستان کسانی که پدر و مادرشون جادوگر باشن میشه اصیل زاده و حتی یکی مثل خود لرد ولدرمورت که پدرش جادوگر نبوده رو غیر اصیل میدونن.
البته مادر تام ریدل یکی از نوادگان سالازار اسلایترین بوده و بسیار خون خالصی داشته همون طور که خاندان پاتر هم از خاندان اصیل بلک بودن و خونشونخالص بوده.
هری خون خالص نبود ! دورگه بود … مادرش ماگل بورن بود( با اینکه جادوگر بود) ولی تو ویکی پدیا هم زده هف بلاد ینی نیم خالص یا دورگه . چرا به مالفوی توهین میکنین ؟ مالفوی کی این مسعله رو نادیده می گرفت ؟؟ واقعیت همینه که هری دورگه ست و مالفوی هیچ وقت هریو بخاطر نژادش مسخره نکرد . اونی که شما میگید هرمیون بود .
شما رو به ریش مرلین قسم بگین کجا به مالفوی توهین کردم؟
خیلی ها در طول داستان اشاره ای حتی اندک و تند و تیز به مشنگ زاده بودن لیلی ایونز کردن. مثل سوروس اسنیپ در زمانی که هری درون قدح اندیشه بود در کتاب محفل ققنوس یا اسلاگهورن در کتاب شاهزاده دورگه یا …
تا جایی که من از داستان فهمیدم این بود که هری باید خونش خالص بوده باشه چون جفت والدینش چادوگر بودن و اگه اینطوری نباشه که باید بگیم اصلا غیر ممکنه که جادوگر اصیلی وجودد داشته باشه البته این فقط منطق من بود و احتمالا حرف شما درست باشه.
به هر حال احتمالا اطلاعات ویکی پدیا چندان دقیق نیست و بهتره به سایت دمنتور مراجعه کنین یا اگه زبونتون خوبه یه سر به پاترمور بزنین و ببینین که اونجام اونطوری هست یا نه؟
و البته داستان های جذاب دنیای جادویی خانم ملکه فانتزی رو هنوز که هنوزه دنبال کنین.
خون هری خالص نبود
هری نیمه اصیل بود چونکه مادرش مشنگ زاده بود
نه خون هری خالص بود چون جفتشون جادوگر بودن و تنها کسی که این قضیه رو بی اهمیت جلوه میداد لرد سیاه و مالفوی بودن.
در داستان کسانی که پدر و مادرشون جادوگر باشن میشه اصیل زاده و حتی یکی مثل خود لرد ولدرمورت که پدرش جادوگر نبوده رو غیر اصیل میدونن.
البته مادر تام ریدل یکی از نوادگان سالازار اسلایترین بوده و بسیار خون خالصی داشته همون طور که خاندان پاتر هم از خاندان اصیل بلک بودن و خونشونخالص بوده.
هری خون خالص نبود ! دورگه بود … مادرش ماگل بورن بود( با اینکه جادوگر بود) ولی تو ویکی پدیا هم زده هف بلاد ینی نیم خالص یا دورگه . چرا به مالفوی توهین میکنین ؟ مالفوی کی این مسعله رو نادیده می گرفت ؟؟ واقعیت همینه که هری دورگه ست و مالفوی هیچ وقت هریو بخاطر نژادش مسخره نکرد . اونی که شما میگید هرمیون بود .
شما رو به ریش مرلین قسم بگین کجا به مالفوی توهین کردم؟
خیلی ها در طول داستان اشاره ای حتی اندک و تند و تیز به مشنگ زاده بودن لیلی ایونز کردن. مثل سوروس اسنیپ در زمانی که هری درون قدح اندیشه بود در کتاب محفل ققنوس یا اسلاگهورن در کتاب شاهزاده دورگه یا …
تا جایی که من از داستان فهمیدم این بود که هری باید خونش خالص بوده باشه چون جفت والدینش چادوگر بودن و اگه اینطوری نباشه که باید بگیم اصلا غیر ممکنه که جادوگر اصیلی وجودد داشته باشه البته این فقط منطق من بود و احتمالا حرف شما درست باشه.
به هر حال احتمالا اطلاعات ویکی پدیا چندان دقیق نیست و بهتره به سایت دمنتور مراجعه کنین یا اگه زبونتون خوبه یه سر به پاترمور بزنین و ببینین که اونجام اونطوری هست یا نه؟
و البته داستان های جذاب دنیای جادویی خانم ملکه فانتزی رو هنوز که هنوزه دنبال کنین.
اصلا هیچی کتابش نمیشه خیل از چیز های داخل کتاب رو تو فیلمش نیاوورده