در این مطلب به نقد و بررسی فیلم Elvis پرداختهایم و گاهاً آن را با فیلم همموضوع با خودش یعنی Bohemian Rhapsody مقایسه کردهایم. تا انتهای این مطلب همراه ما باشید!
تفاوتها میان Bohemian Rhapsody و Elvis
اگر Bohemian Rhapsody را ملاک و شاخص قیاس و قضاوت درنظر بگیریم و بخواهیم Elvis را با این فیلم مقایسه کنیم، باید بگوییم که Elvis فیلم خوبی نیست و برعکسِ Bohemian Rhapsody از عدم داستانگویی و کاراکترپردازی و وجه دراماتیک رنج میبرد و این درحالیاست که در Bohemian Rhapsody شاهد استفادهی بهجا از موسیقی در کنار فیلم و داستانش بودیم که در Elvis با این الِمانها مواجه نیستیم. Elvis به بدترین شکل ممکن داستان الویس را روایت میکند و حتی در بد روایت کردن داستان نیز ایرادهای جدی به آن وارد است که در ادامه به چند و چونِ آن میپردازیم!
ایراد در خشت اول Elvis
این فیلم سینماییْ گویی یک داستان مستند پر از ایراد و اشکال است؛ یک مستند اشتباه از زندگی اِلویس که با تمام چیزهایی که درمورد اِلویس خواندهایم و شنیدهایم و دیدهایم تفاوت اساسی دارد. چرا که حتی فیلم و فیلمنامه این توانایی را نداشته که به شخصیت واقعیِ اِلویس و آنچه در واقعیت از اِلویس پریسلی در ذهن داریم وفادار بماند و نهتنها این تعارض با حقیقت بسیار بیشتر از خودِ اثر قابل توجه است، بلکه فیلم Elvis هیچ چیز دیگری برای ارائه به مخاطب ندارد و عملاً برای چنگ زدن به هر ریسمانی که جلب توجه کند، به تکاپو میافتد.
آبوتاب بیخودی
Elvis کارگردانی افتضاحی دارد و کلّ فیلم به مثابه یک تریلر است که 2 ساعت و 40 دقیقه از وقت گرانبهای من و شما را با نهایت هیچ و پوچ از آنِ خودش میکند. کارگردان در هیچیک از سکانسهای فیلم اجازه نمیدهد بیننده از دیدن صحنهها لذت ببرد و روح اثر در او تزریق شود. این حجم از عوضشدن بیتابانهی صحنهها با انواع و اقسام Transition و شتابزدگی با چنین سرعتی (که قرار بود لذتبخش و چشمنواز باشد) اشتباه محض بود و همین موضوع موجب شده فیلم در تدوین و کارگردانی به بنبست بخورد و فرو بریزد.
بیقصه
عدم توانایی Elvis در داستانگویی باعث شده آخرین دستمایهای که بیننده میتواند به آن دل ببندد تا او را مجبور به نشستن پای فیلم کند نیز همراه با سیل ویرانگر کارگردانی از بین برود. Elvis از مبتدیانهترین و سادهترین عناصر داستانگویی نیز بیبهره است و حتی نتوانسته استانداردها و یا چیزی نزدیک به استانداردها را رعایت کند. بیننده در این فیلم شاهد اثری چشمگیر نیست که بتواند با آن ارتباط برقرار کند. روایت، روایت بسیار خستهکننده و حوصلهسربری است که کسالت را بر روح و تن مخاطب حکاکی میکند و بیننده را از هرچه فیلم کلاسیک- بیوگرافی است منزجر میسازد.
کارگردانِ همهکَسکُش
از این نکات اصلی که بگذریم، میرسیم به خلاقیتهای معکوس کارگردان که علاوهبر حرکات چالشبرانگیز دوربین در کنار استفادهی افراطی از تمامی VisualFXهای پریمیر یا هر نرمافزار تدوینی که استفاده کردهاند و به خوردِ سکانسها دادهاند، و همچنین استفاده از مضامین کارتونی در برخی سکانسها که بعضاً تداعیکنندهی حضور کیانو ریوز در انیمیشن باباسفنجی هم بود، شاهد یک اتفاق پشمریزان بودیم که موجب شد توپاک شکور و اِلویسپریسلی همزمان توی گور هلیکوپتری بزنند. کارگردان خلاق ما که میخواسته نظر مثبت تمامی طیفهای مخاطبان عام و خاص را برای فیلمش جلب کند و تحسین همگان را بخرد، در سکانسهایی شروع میکند به پخش کردن موسیقی رپ آن هم به سبک 2020 !!!
وارونگی
ضمن اینکه لازم است متذکر شویم که شخصیت اِلویسپریسلی در این فیلم به اشتباه و به گزافه، بهطرز تحریفشدهای غلط بازتاب داده شده است. اِلویس شخصیتی مهربان، مؤدب و بانزاکت بود ولی در این فیلم، به یک یاغیِ گندهلات لااُبالی تبدیل شده بود که با هر تقّهای به خیابانها فرار میکند و دافعه ایجاد میکند. (البته ایراد چندانی به این طرز فیلمسازی نمیتوان گرفت، چرا که اثر بصری باید جلوههای نمایشی و جذاب خود را حفظ کند). اما بحث سر این است که این مستندات همگی غلط هستند و هیچیک بهتنهایی و بهطور کلی قابل استناد نیستند.
یک لیوان آب برای خنک کردن جهنم
یکی از نقاط قوت کمرنگ فیلم را نیز میتوان تام هنکس نامید. البته تامهنکس زیاد از حد برای این فیلم بزرگ است و فیلم به قد و قوارهی تامهنکس نمیخورَد. ایکاش عمو تام در این فیلم سطحی بازی نمیکرد. البته نام تامهنکس بزرگتر از اینهاست که یک صفحه تعریف و تمجید هم برایش کم باشد، اما در کمال تأسف، Elvis فیلمی نیست که حتی بهواسطهی حضور تام هنکس هم بتوان در مدح و ثنایش نوشت و چه بسا همین یک پاراگراف هم کاملاً حق مطلب را هم درمورد تام هنکس و هم راجعبه فیلم سینمایی Elvis ادا کند. اگر بخواهیم از گریم متفاوت و تغییر لهجهی عجیب تام هنکس در این فیلم چشمپوشی کنیم، چه بسا میتوان گفت که سایهی خود تام هنکس روی این فیلم بر سرِ اِلویس سنگینی میکند و ما بیشتر شاهد هنرنمایی تامهنکس هستیم تا کاراکتر اِلویس پریسلی!
مَخلَص
در مجموع اگر بخواهیم پایانبندی منصفانهای از فیلم Elvis داشته باشیم، از دیدگاه کسی که اِلویس را دوست دارد و حداقل یک آلبوم کامل را از او گوش داده و یا دستکم یک تکآهنگ از او را حفظ است، باید اذعان کنیم که لقب “خوب” برای این فیلم یک بارِ سنگین و یک دروغ شاخدار است. برای منِ بیننده توهین است که به خودم القاء کنم Elvis فیلم خوب و قویای بوده است؛ چرا که هرآنچه تحریف شده و از واقعیت بهدور است، ارزش آن را ندارد که روی آن ارزشی گذاشت. علاقمندان به Elvis Prisley اگر او را دوست دارند میتوانند آهنگهایش را گوش کنند، موزیکویدئوهایش را تماشا کنند و از هنر او لذت ببرند. هیچ اجباری به دیدن این فیلم با چنین سطح نازلی نیست، مگر اینکه بخواهید سطح درک و معرفت خود را از الویس پریسلی پایین و پایینتر بیاورید و به سوگنامهی بازماندگان و راویان زندگی اِلویس گوش فرا دهید؛ روایتگرانی که گویی در محکمهای عمومی حاضر شدهاند و تنها قصد تقدیس و اعادهی حیثیت خود را دارند، نه آوردهای برای شخص اول فیلم.
نشریه شهر در پیام رسان تلگرام و شبکه اجتماعی اینستاگرام